بعد از پخش مراسم ورود امام راحل به ایران از طریق تلویزیون، و قطعی شدن پایان کار رژیم برای مردم ایران و به نقطه اوج رسیدن تظاهرات مردمی، هر لحظه و هر آن، مردم منتظر شنیدن خبر سقوط حکومت شاه بودند و ما که از مرکز انقلاب یعنی تهران دور بودیم، همیشه گوش به زنگ خبرها از طریق رادیو و تلویزیون و روزنامهها بودیم. تا اینکه در روز بیست و دوم بهمن 57، گروههایی با استفاده از بلندگوهایی که بر روی خودروها نصب شده بود، خبر پیروزی عظیم ملت غیور و دلاور ایران را به همه دادند و پخش شربت و شیرینی و مراسم جشن و سرور آغاز شد.
متأسفانه ما در استان مازندران بودیم و امکان حضورم در استقبال از حضرت امام خمینی نبود، ولی از طریق تلویزیون، که عده زیادی هم به خانه ما برای تماشا آمده بودند، این مراسم را مشاهده کردیم. پس از شنیدن پیام تاریخی امام در بهشت زهرا، به اطمینان کامل رسیدم که هرگز در انتخاب امام به عنوان رهبر و مرادم اشتباه نکردهام.
من به همراه جوانان محل، از سر شب تا صبح، در محلهایی در روستا که نام کمیته به آن داده بودیم مستقر شده و از روستایمان حراست میکردیم، تا عناصر ناباب رژیم آسیبی به روستاییان نرسانند. شبهای سردی بود و هر چند صد متر، آتش بر پا شده بود و چند جوان دورش جمع بودند. شبهای خاطره انگیزی بود. حتی یک شب، یکی از دزدان که معروف هم بود و قصد سرقت از محل را داشت را نیز دستگیر کردیم و به کمیته شهر تحویل دادیم.
نه شرقی، نه غربی و رساندن پیام انسانساز اسلام به سراسر جهان از مهمترین آرمانهای انقلاب اسلامی هست.
با از خود گذشتگی، فداکاری و ایثار، حفظ شعائر اسلامی، با صداقت و با پیروی از منویات مقام معظم رهبری با عشق به اسلام و ایران میتوانیم به آرمانهای انقلاب اسلامی پایبند باشیم.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، واقعه هفده شهریور و در ایام پیروزی، ورود امام، بهترین خاطرههای آن روزهاست.
مگر میشود دلتنگ آن روزهای قشنگ، آن روزهای ایثار، آن روزهای طلایی، آن روزهای بی ریا، آن روزهای همدلی، آن روزهای عشق نبود. مگر میشود آن روزهای پر التهاب و مملو از ایثار و از خودگذشتگی را فراموش کرد؟ چگونه دلتنگ آن روزها نباشم. برای رفع دلتنگی، به دستاوردهای جمهوری اسلامی میاندیشم. برای رفع دلتنگی، به رسیدن به قله افتخار و دستیابی به انرژی هستهای و پیشرفت در سایر زمینههای علمی مینگرم، برای رفع دلتنگی نگاهی به تصویر امام راحل میاندازم و برای رفع دلتنگی به سخنان گهربار مقام معظم رهبری گوش فرا میدهم.
حضور خلبانان سلحشور ایران در نوزدهم بهمن 57، در محضر امام خمینی از به یادماندنیترین رویدادها بود.
استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و رهایی از قید و بند آمریکای جنایتکار که به فرموده امام، شیطان بزرگ لقب گرفت. بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی، رشد همه جانبه علمی و دستیابی به انرژی هستهای و حمایت از مردم ستمدیده سراسر جهان است که انقلاب اسلامی را نقطه امیدی برای رهایی خویش میبینند.
یاد شهیدان همیشه زنده است، لکن با جامه عمل پوشاندن به خواستههای آنها و دریافتن اینکه برای چه آرمانی به شهادت رسیدند و تلاش برای رسیدن به اهداف بلند شهیدان، میتوانیم قدردان گوشهای از زحمات ایشان باشیم.
تمام سعی دولتمردان و مردم ایران رسیدن به تمام ابعاد این انقلاب شکوهمند هست و اگر این جنگ تحمیلی و این تحریمهای سیاسی و اقتصادی نمیبود، هم اینک ایران در رأس کشورهای جهان در تمام زمینهها قرار میگرفت.
مرحوم پدرم که با کلام شیوایش، زوایای تاریک ذهنم را روشن کرد و در آن خاطرهای که تعریف کردم، جرئت به سوی انقلاب رفتن و همراهی با مردم را در من پروراند.
بهترین فیلم یا سریال پیرامون انقلاب اسلامی؟ سریالهای «تا صبح» و «یک مشت پر عقاب»
زیباترین سروده انقلابی؟ «خمینی ای امام» و «بهمن خونین جاویدان»
مهمترین شعار انقلابی؟ «تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست» و «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»
امام آمد: درخشیدن بارقه امید و زنده شدن باورهای مردم ایران
نه شرقی، نه غربی: اصلیترین هدف انقلاب اسلامی ایران
22 بهمن: اوج درخشش خورشید انقلاب اسلامی
ضمن سپاس از مدیر محترم انجمنهای ورزش و تندرستی و ادبیات تبیان که قبول زحمت نموده و با پاسخهای جامع خود، ما را با خاطرات زیبای خود همراه نمودند، در پایان، یکی از سرودههای این بزرگوار، پیرامون دهه فجر انقلاب اسلامی تقدیم میگردد:
اقتــــدار عــزم امـــت، این مـــه خونین بهمن |
بـــر کتــاب صبح غیـــــرت، صفحه زرین بهمن |
ماه ایمان و شهامت، ماه شـــــور و شادمانی |
شـــــــد نماد قم فأنذر، سیـــرت و آئین بهمن |
ماه ایثار و شــهادت، ماه عشق و جانفشانی |
اســـــوه رزم و شجاعت، ماه عطـرآگین بهمن |
در زمستان شد بهاران، ظلمت و ماتم فنا شـد |
میرســـد بر گوش عالم، قصه شیــرین بهمن |
امت بیـــــدار ایران، از غــــــم ذلت «رها» شد |
ملـــــت ایــــــران مهیا، در پی آذیــــــن بهمن |
کاربر گرامی ضمن سپاس از توجه تان، از شما دعوت می شود که در مبحث مرتبط در انجمن صندلی داغ حضور به هم رسانده و در صورتی که سوالی از این کاربر گرامی پیرامون انقلاب دارید یا از ایشان می خواهید تا خاطره ای دیگر از خاطرات زیبای انقلابی شان را برای شما بازگو کنند یا با ایشان مباحثه کنید در این آدرس منتظر شما هستیم تا با مطالعه ی این گونه خاطرات هر چه بیشتر با انقلاب اسلامی و حال و هوای مردم انقلابی ایران در آن روزگار اشنا شویم.
و در انتها از جناب آقای قاسمی سپاسگزاریم که دعوت ما را لبیک گفتند و زمانی را به این مصاحبه اختصاص دادند.
پنهان خانه پنج در و واقعه در مجلس سودابه خوانی.حسین کیانی.نشر افراز. چاپاول. تهران.1390. 1100 نسخه.104 صفحه.2500 تومان.
«عطری جان: آن که می خواستید منم.
قاضی چینی: تو ای زن، به مرگ می رسی بی هیچ حرفی، کاری که تو کردی هر کس در هر جایی بکند، حکمش همین است.
عطری جان: من بهای ماندن بیشتر شما نشان می دهید به مردم که چقدر دوستشان می دارید و چقدر دشمن نبستید.
سوسنک: من به کی فروخته شدم؟
نازیاب: قیمت من چقدر بود؟»[1]
پنهان خانه پنج در سرگذشت زنانی به تصویر کشیده شده است که دوست دار دانایی اند و در دوره ای زندگی می کنند که دانایی مساوی با جنایت است.
شخصیت اصلی این نمایشنامه عطری جان بیوه خان میرزا در خانه تو در توی خود به زنانی که دوست دار علم و سواد آموزی هستند پنهانی درس می دهد. شاگردان او سوسنک، فازیاب، مشکناز، صنم سا، کوه سال هستند که پنهانی از راه رو های تو در توی خانه عبور کرده مشتاق درس خواندن نزد عطری جان می آیند.
داستان در زمان قاجاریه می گذرد و آن زمان ها دانستن و سواد آموزی برای زنان جرمی سنگین و مساوی با مرگ محسوب می شده است.
به زودی ماجرای درس دادن عطری جان به گوش مردانی می رسد و آنها متوجه کار مخفیانه عطری جان و شاگردانش می شوند. عطری جان در صحنه ای که سربازانی قصد جان وی را می کنند، به خود شمشیر زده و می میرد و صنم سا تصمیم می گیرد برای مبارزه جهل و بی فرهنگی، به جای عطری جان به تدریس زن ها مشغول شود.
نویسنده در توضیح این نمایشنامه می نویسد: پنهان خانه پنج در برگرفته از تاریخ نا نوشته و پی گم شده است که زنده تر و باور پذیرتر از تاریخ نوشته و پیدا، تقابل بی پایان دانایی و جهل و فرهنگ و بی فرهنگی را می نمایاند.
زنانی که دوستدار دانایی اند به دوره ای که دانستن، هم سنگ جنایت است و جهل همه گیر، در پنهان جایی گرد هم می آیند تا بیاموزند و به بیدار جانی برسند. اما مردانی خفته جان در صله های گوناگون به ایشان یورش می آورند و جان شان را به یغما می برند.
نمایشنامه پنهان خانه پنج در نخستین بار در هجدهمین جشنواره بین الملی تئاتر فجر بهمن ماه 1378 به کارگردانی حسین کیانی، اجرا شد.
نمایشنامه دیگر این مجموعه واقعه در مجلس سودابه خوانی است . این نمایشنامه نیز تفسیر و تعبیر تازه ای از داستان سیاوش و سودابه است. نویسنده درباره این نمایشنامه می نویسد: واقعه در مجلس سودابه خوانی شک آوری می کند در داستان معروف و مالوف شاهنامه فردوسی.
در این نمایشنامه سیاوش آن چنان که بوده و هست نیک جو و نیک خو نمی نماید و آن چه بر سودابه می آید از عاشق شدن تا مکافات، اوست که با بازی مصلحت آمیز خود می آغازد. سیاوش بهره ی خود می جوید و عشق سودابه از هوس نیست.
نمایشنامه واقعه در مجلس سودابه خوانی نخستین بار در جشنواره سراسرس تئاتر دانشجویی اسفند 1378 تالار مولوی به کارگردانی حسین کیانی به اجرا در آمده است.
زبان اغلب نمایشنامه های کیانی زبانی آرکاییک و قدیمی است و موضوعات نمایشنامه های وی اغلب از داستان های ادبیات کلاسیک و موضوعات تاریخی برگرفته شده است.
نمایشنامه پنهان خانه پنج در از مجموعه ایران این روزها توسط نشر افراز منتشر شده است. حسین کیانی پیش از این نمایشنامه همسایه آقا را در همین مجموعه و توسط نشر افراز منتشر کرده است.
در پایان نمایشنامه پنهان خانه پنج در تعدادی از عکس های اجرای این نمایشنامه نیز ضمیمه شده است.
«ترنج بانو: نعمتی که مایه اش بی حیثیت کردن خودم باشد، نباشد بهتر است. گفتم لابد امسال مثل هر سال نقشی می خوانیم و پولش را می گیریم هر چند کسی از نقش ما خوشش نمی آید و بجای تشویق و دست سنگ و نفرین تحویلمان می دهد اما خب اگر نقش نباشد باقی نقش ها بی کار می مانند.»[2]